فواید یوگای خنده

یکی از ورکشاپ‌های آموزشی دکتر «کاتاریا» از زبان «راشِل کانیگِل» (نگارنده‌ی اصلی این متن) به شرح زیر می‌گذرد:

دکتر «کاتاریا» با لباسی هندی وارد می‌شود و به شاگردانش خوش‌آمد می‌گوید.

لباس ابریشمی باوقار و طرز صاف ایستادنش باعث شده که شبیه شاهزاده‌های هندی به‌ نظر برسد.

شبیه روحانیون هم هست، چرا که وقتی وارد شد، اکثرا با دیدی آمیخته به احترامات مذهبی نگاهش کردند.

دکتر «کاتاریا» در آغاز صحبت به فواید خنده و خنده درمانی برای بدن اشاره می‌کند: «وقتی می‌خندید، فعل‌ و انفعالات شیمیایی بدن‌تان و همچنین فیزیولوژی بدن‌تان نیز تغییر می‌کند و در نتیجه می‌توانید بیشتر احساس خوشحالی کنید. یوگای خنده هم چیزی بیشتر از آماده سازی ذهن و جسم برای خوشحالی نیست».

سپس دکتر «کاتاریا» به توضیح منابع خنده می‌پردازد و از ذهن و جسم به‌ عنوان دو منبع خنده نام‌ می‌برد. بزرگسالان از ذهن‌ می‌خندند.

دکتر «کاتاریا» این‌طور توضیح می‌دهد: «ما از قضاوت و ارزیابی برای تفکیک چیزهای خنده‌دار از غیرخنده‌دار استفاده می‌کنیم»، اما بچه‌هایی که خیلی بیشتر می‌خندند، از بدن خنده می‌کنند.

دکتر «کاتاریا» در ادامه می‌گوید: «بچه‌ها تمام مدتی را که بازی می‌کنند، می‌خندند. یوگای خنده حول پرورش همین سرخوشی کودکانه می‌چرخد. همه‌ی ما کودکی در درون‌مان داریم که می‌خواهد بخندد و بازی کند».

حالا بیایید کمی از ورکشاب دکتر «کاتاریا» فاصله بگیریم و درمورد شفابخشی خنده صحبت کنیم.

این فرضیه که خنده برای بدن مفید است، ایده‌ی جدیدی نیست.

«نورمَن کازِنز»، ویراستار مجله‌ی « سَتِردِی ریویو» (Saturday Review)، در کتاب « آناتومی یک بیماری از دید بیمار» از درمان بیماری‌اش با خنده می‌گوید.

«کازِنز» در اواسط دهه‌ی ۱۹۶۰ مبتلا به «اِسپوندیلیت آنکیلوزان» شده بود. این بیماری دردناکِ پیش‌رونده‌ی بافت همبند «کازِنز» را خیلی ضعیف کرد، تاجایی‌که به‌ سختی قادر به حرکت بود.

پزشکان هم امید چندانی به بهبودش نداشت. اما او به‌جای بستری در بیمارستان و درپیش‌گرفتن درمان‌های عادی راهی هتل شد.

«کازِنز» در اتاق هتل پروژکتوری برای تماشای فیلم نصب کرد و پای فیلم‌های کمدی نشست. خودش ادعا می‌کند که دوز بالای ویتامین C مصرف می‌کرد و ساعت‌ها برادران مارکس می‌دید.

«کازِنز» در کتابش می‌نویسد: «فهمیدم که ده دقیقه خنده‌ی جانانه و از ته دل برایم اثر بیهوشی دارد و باعث می‌شود که حداقل دو ساعت بدون درد بخوابم».

جالب است بدانید که «کازِنز» بهبود یافت و ۲۶ سال دیگر هم زندگی کرد. اما تجربه‌ی جالب‌ توجه او الهام‌بخش تحقیقات زیادی درزمینه‌ی قدرت شفابخشی خنده شد. ازجمله‌ی این تحقیقات می‌توان به کار دکتر «ویلیام فرای» اشاره کرد که در آن زمان استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد بود.

دکتر «فرای» و همکارانش طی مجموعه‌ تحقیقاتی دریافتند که «خنده‌ی طربناک» موجب افزایش گردش خون، تحریک سیستم ایمنی، ورزش عضلات و حتی تقویت مغز می‌شود. در تحقیقات دیگری نیز نشان داده، خنده از هورمون‌‌های استرس می‌کاهد و می‌تواند به پیشگیری از بیماری های قلبی کمک کند.

اما آیا خنده‌ی مصنوعی (خنده‌ای که خالی از بامزگی و بیشتر مجبوری باشد تا خودبه‌خودی) هم می‌تواند همین فواید را داشته باشد؟

دکتر «فرای» معتقد است جدای از تحریک مغزی‌ای که در زمان درک جوکی خنده‌ دار یا چیزی بامزه رخ می‌دهد، به‌ نظر نمی‌رسد که اثرات خنده‌ی مصنوعی خیلی متفاوت باشند. او که خودش یوگای خنده را تجربه نکرده است، در این‌ باره می‌گوید: «فکر می‌کنم قطعا مفید باشد و خیلی به این برنامه علاقه‌مندم».


 

یوگای خنده چگونه شکل گرفت؟

دکتر «کاتاریا» خودش همیشه آدم شادی نبود و در جوانی می‌خواست پولدار و معروف باشد. اما بعدها به چیزهای بیشتری اشتیاق پیدا کرد.

در سال ۱۹۹۵ دکتر «کاتاریا» برای مجله‌ای پزشکی کار و روی مقاله‌ای درزمینه‌ی فواید خنده برای سلامتی تحقیق می‌کرد. ناگهان نیمه‌های شب فکری به‌ سرش زد: اگر خنده چیز خوبی است، چرا خنده را به بخشی از زندگی روزمره‌ی مردم تبدیل نکنم؟»

صبح روز بعد دکتر «کاتاریا» به پارک کنار منزلش می‌رود و با مردمی که برای پیاده‌روی صبحگاهی آمده بودند، شروع به صحبت می‌کند: «می‌خوام یه انجمن خنده راه بندازم. حاضرید شرکت کنید؟» بیشتر مردم با جوابِ «خیلی کار دارم» و «مزخرفه» حرفش را نادیده گرفتند. اما همسرش و سه نفر دیگر قبول کردند که چنین ایده‌ای را امتحان کنند. پس نوبتی وسط ایستادند و جک تعریف کرند تا همدیگر را بخندانند.

دکتر «کاتاریا» باز هم به پارک می‌رفت و جلسات انجمنش را آنجا برگزار می‌کرد. اعضای انجمن دور هم جمع می‌شدند و جوک تعریف می‌کردند.

کم‌کم تعداد اعضا بیشتر شد. رهگذران وقتی جماعت درحال خنده را می‌دیدند، به‌ آنها می‌پیوستند.

اما بعد از چند هفته مردم از شنیدن جوک‌های تکراری خسته شدند. پس دکتر «کاتاریا» روش دیگری را امتحان کرد: خنده بدون شوخ طبعی و خوش‌مزگی یا به‌ قول خودش «ناب‌ترین شکل خنده».

به‌مرور دکتر «کاتاریا» موفق به طراحی مجموعه‌ تمریناتی شد که بیشترشان شامل تعامل با دیگران بودند.

از آنجایی‌ که وی سال‌ها یوگا تمرین می‌کرد و همسرش «مادهوری» هم مربی یوگا بود، تمرینات و حرکات کششی و تنفسی یوگا را نیز در تمریناتی که برای خندیدن ترتیب داده بود، ادغام کرد.

تمرینات تنفسی بیشتر از نوع تنفس دیافراگمی عمیق و بازدم طولانی بودند. دکتر «کاتاریا» اسم «هاسیا یوگا» را برای تمریناتش انتخاب کرد، چرا که «هاسیا» در زبان سانسکریت یعنی خنده.

از آن زمان تا به‌ حال دکتر «کاتاریا» یوگای خنده را در جاهای مختلفی همچون مدارس، پرورشگاه‌‌ها، زندان‌‌ها، سراهای سالمندان و معلولان و نیز بسیاری شرکت‌ها برگزار کرده است. 1
 

کلاس یوگای خنده به چه نحوی پیش می رود؟

به ادامه ی شرح ورکشاپ آموزشی دکتر «کاتاریا» از زبان «راشِل کانیگِل» (نگارنده ی اصلی این متن) برمی گردیم:

دکتر «کاتاریا» کلاس را با گرم کردن شروع می کند و از شرکت کنندگان می خواهد که با ضرباهنگ دست بزنند و چند بار «هو، هو، ها، ها، ها» بگویند.

سپس از شرکت کنندگان می خواهد که چند نفس عمیق بکشند و ریه هایشان را با هوا پر و با یک خنده ی درست وحسابی خالی کنند.

بعد نوبت تمرینات خنده می شود. این بار شرکت کنندگان باید در کلاس حرکت کنند و به همدیگر با خنده سلام دهند.

دکتر «کاتاریا» شرکت کنندگان را تشویق می کند که به چشمان هم نگاه کنند و ضمنا یادآور می شود که کسی از خنده های الکی ناراحت نباشد: «اگر نمی توانید بخندید، ادای خندیدن را دربیاورید. بدن تان فرق بین خنده ی واقعی و خنده ی الکی را نمی فهمد».

اینکه در جمع غریبه ها بچرخم و بخندم، اولش به نظرم کمی مسخره بود. وقتی به چشمان طرف مقابلم نگاه می کردم، سعی داشتم بفهمم که خنده ش واقعی است یا مثل من الکی می خندد؟ حتی فکر می کنم در نگاه یکی از خانم ها خواندم که از خودش می پرسید: «یعنی این ماییم که داریم این کارها رو می کنیم؟» اما چند دقیقه ای که گذشت، بیشتر شرکت کنندگان واقعا داشتند، می خندیدند.

حتی خانمی را دیدم که از شدت خنده کف زمین افتاده بود و به خودش می پیچید. پرستار بود و بعدا گفت که هرگز این طوری نخندیده است.

انگار روز قبلش در سخنرانی دکتر «کاتاریا» شرکت کرده بود و همان جا فورا تصمیم می گیرد که برای ورکشاپ ثبت نام کند. می گفت که این تجربه برایش پیشرفت بزرگی بوده و زندگی اش را تغییر داده است، چون در بچگی آسیب روحی دیده بود و به همین خاطر خیلی حالت تهاجمی داشت.

برایم تعریف کرد که دیگران مدام علت عصبانیتش را می پرسیدند، اما با یوگای خنده توانست حالات صورتش را تغییر دهد.

«جِفری برایِر» شرکت کننده ی دیگری بود که یوگای خنده زندگی اش را متحول کرد. «برایِر» در سال ۲۰۰۵ موفق به دریافت مدرک تدریس یوگای خنده شد و متعاقبا انجمنی در «لاگونا بیچِ کالیفرنیا» راه انداخت.

او ۳۳ سال مدرس یوگا بود و با سبک های مختلف یوگا ازجمله «آشتانگا»، «کُندالینی»، «آیِنگار»، «شیواناندا» و «یوگای اینتِگرال» آشنایی داشت.

اما ادعا می کرد که «هرگز به هیچ سبکی این قدر علاقه مند نبودم». «برایِر» هر روز در انجمنش کلاس یوگای خنده دارد و در طول روز نیز از یوگای خنده برای کاهش استرس هایش کمک می گیرد. خودش می گوید که برای مثال وقتی در ترافیک گیر می کند یا عصبانی است، می خندد: «می تونم فقط در عرض ۲۰ ثانیه استرسم رو با خنده از بین ببرم».

خودم هم طی دو روزی که در ورکشاپ دکتر «کاتاریا» شرکت کردم، هرگز آنقدر از درون فوران خنده را تجربه نکرده بودم، تاجایی که در انتهای روز دوم شکمم به خاطر فشار خنده درد می کرد. چند هفته بعد از تجربه ی حضور در این ورکشاپ درحال رانندگی بودم و پسر دوازده ساله ام هم در ماشین بود.

به خاطر استرس های روزمره کلافه بودم و وقتی پسرم چیزی گفت که از دستش عصبانی شدم و نزدیک بود از کوره در بروم، درعوض زدم زیر خنده، آن هم خنده ای که در اعماق شکمم طنین انداخت. پسرم با لبخند پرسید: «یوگای خنده؟» سرم را تکان دادم و پوزخندی واضح روانه اش کردم! 2


 

6 تمرینی که می‌توانید برای شروع کار انجام‌ شان دهید

 
1. سلام‌ دادن با خنده
همگی دور اتاق حرکت کنید. حالت سلام‌دادن «ناماسته» به‌ خود بگیرید. یعنی کف دست‌هایتان را به‌ هم بفشارید و در محدوده‌ی بالای قفسه‌ سینه نگه دارید یا ساده‌تر اینکه باهم دست دهید و در هر صورت بخندید. بهتر است حین سلام‌دادن و خنده به چشمان طرف مقابل نگاه کنید.
 
2. خنده‌ شیر
حین خنده درحالی‌که چشمان‌تان را بازِ باز کرده‌اید، زبان‌تان را بیرون بیاورید و دستان‌تان را هم پنجه‌ وار بگیرید.
 
3. خنده‌ ریز
با دهان بسته و صدای آرام بخندید.

4. خنده‌ خاموش
دهان‌تان را خوب باز کنید و بدون ایجاد هیچ صدایی بخندید. حین انجام این تمرین به چشمان هم نگاه کنید و اداهای خنده‌دار دربیاورید.
 
5. خنده‌ افت و خیزدار
اولش با لبخند شروع کنید و سپس کم‌کم آهسته بخندید. شدت خندیدن‌تان را همین‌طور افزایش دهید تا به یک خنده‌ی جانانه از ته دل برسید.

حالا یواش‌ یواش خنده‌تان را کم کنید و دوباره به‌ حالت لبخند برگردید.
 
6. خنده‌ دل به دل
به طرف مقابل‌ تان نزدیک شوید و دست‌ هم را بگیرید و بخندید.

اگر اعضای گروه با هم راحت باشند، حتی می‌توانند همدیگر را نوازش کنند یا در آغوش بگیرند. 3

پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.ravanpezshk.akairan.com
3.www.khaandaniha.ir